مامان جون قراره جدیدترین عکسامو بفرسته واسه خاله مولود تا بزنه تو وبم، از اونجایی که من و عمو مهدی علاقه خاصی بهم داریم گفتم که حتما یه عکس از هردومون بفرسته واسه خاله جون تا بزاره تو وبم ، عمو جونم خیلی منو دوست داره و هوامو داره ، همیشه باهام صحبت میکنه و نمیزاره من حوصله ام سر بره ، منم فقط واسه اون میخندم و نمک میریزم آخه دوسش دارم. اما بین خودمون باشه عمو حامدم از من میترسه، از بچه کوچیک میترسه، میترسه مبادا من از دستش بیوفتم خخخخخخ منم واسش نمیخندم واسه عمو مهدی جوونم ناز میکنم