آیسان

آیسان جان تا این لحظه 10 سال و 3 ماه و 12 روز سن دارد

***یه خاطره کوچولو از سونو***

توی این یکی دوباری که رفتیم سونو من حسابی عرض اندام کردم  واسه مامان جون و باباجون و آقای دکتر قوس کمر و قررررررر اومدم...بابا جونم هم کلییی خوشحال میشد و میفهمیدم که از کارای من راضی هستش..خخخخخخخخخخ

مامان جون اصلا تکون خوردن های منو احساس نمیکنه اما بابا هادی وقتی دستشو میزاره روی شکم مامان جون من واسش تکون میخورم و اون کلیییی ذوق میکنه.

بابا جونم چند ماه دیگه صبر کن تا بدنیا بیام ،اون وقت کلی واست قرررر میام و خودمو واست لووس میکنم هر چی باشه من دخمل بابا هستم خخخخخ

دوست دارم زودتر دنیا بیام و تو بغلم کنی و منو ببری واسم بستنی بخری و...یه وقت فکر نکنی من شکمو هستم ؟!!

راستی میدونستی که :مامان جونم واست خوش قدم بوده که خدا منو بهت داده؟؟

پیامبر:زنی که برای شوهرش خوشقدم باشد، فرزند اول او دختر است.

پس بابا جون برووو حالشو ببر.. خخخخ

 


تاریخ : 14 شهریور 1392 - 19:34 | توسط : خاله مولود | بازدید : 673 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

یه خبر خیییییییلی خوب ؟!!!!.................من دخملم ...

یه خبر خیییییییلی خوب ؟!!!!.................من دخملم ...

قضیه از این قرار که مامان جون و بابا جون بالاخره رفتن سونو ، دکتر هم بهشون گفته که به زودی صاحب یه دختر ناز و خوشگل میشن..
البته این عکس من نیست . من از این خییییییییییلی خوجمل ترم
خاله جونیا هم کلییی خوشحال شدن ..به قول خاله آرزو جونم که خیییلی دوسش دارم
قرررررررررررررر قررررررر قررررررررررررر قرررررررر
تاریخ : 14 شهریور 1392 - 19:22 | توسط : خاله مولود | بازدید : 1822 | موضوع : آرت بلاگ | 12 نظر