بازم مامانه جیگمل!!
اینو بدون که خاله جون عااااااااااااااااااااااااااااشقته بووووووووووووس!
مامان جووون در یک سالگی
مامان جون اینجا خیللیییییییی ناناسه
ماههای اول بارداری
مامان جون یه خورده نسبت به بو حساس شده بود و ویار داشت اوق میزد کمی هم بد اخلاق شده بود
اما حسابی کمر درد و پا درد گرفته بود هر موقه با مامان جون صحبت میکردیم نفس نفس میزد
اما در کل نینی آرومی بودی و مامان جونو اذیت نکردی...
مامان جون میگفت عمو مهدی مدام واسش شیر میاورده که بخوره و میگفت من بچه برادر عقب اوفتاده نمیخوام بخور که سالم شه..
یه خبر خیلی خووووب
وقتی که مامان و بابا از وجود تو خبر دار شدن ، بابایی کلی خوشحال شده بود و ذوق داشت اما مامان جون ناراحت شده بود ،نه اینکه تورو دوست نداشته باشه و نخواد فقط به خاطر اینکه اوضاع و شرایط جور جور نبود اما بعد از اینکه مادر جون باهاشون صحبت کرد همه چیز به نفع تو شد و همه واسه بدنیا اومدنت لحظه شماری میکردن آخه هر چی باشه تو نو ه اول هر دوتا خونواده هستی کلی دوست داریم
خاله نازنین تا خبرو شنید با کلییی ذوق گفتش:باورم نمیشه یعنی من دارم خاله میشم؟؟؟؟
دایی دانیال هم که دیگه خودشو خان داییی صدا میزنه و انواع و اقسام شعرارو واست میخونه،خلاصه هر کس به نوعی ابراز احساسات میکنه
آهان اینو یادم رفت بگم خوشحالی دایی محمد هم به نوع خودش جالب بود وقتی شنید کلییی خوشحال شد و گفتش باورم نمیشه آبجی غزال حامله است؟؟ خدارو شکر،اینقدر که اون ذوق کرد من ذوق زده نشدم آخه داییی جون نینی خیلی دوست داره و میگه خدا نسبت به بندش لطف داره و این یه هدیه از طرف اون که باید قدرش و دونست و شاکر بود...
به نی نی پیج خوش آمدید
به Nini Page خوش آمدید.
امیدواریم بتوانیم خدمات مطلوب و مورد نظر شما را ارائه کنیم.
ما را از نظرات خود آگاه کنید.
روابط عمومی نی نی پیج
این بلاگ در روز شنبه 05 مرداد 1392 ایجاد شد.
می توانید نوشته و عکس و فیلم های مربوط به کودک خود را در این بلاگ منتشر نمائید.
اگر نیاز به راهنمائی دارید روی لینک های زیر کلیک کنید:
- راهنمای انتشار مطلب در وبلاگ
- راهنمای کم کردن حجم و اندازه عکس
- چگونه از کودک خود فیلم بگیریم و در سایت منتشر کنیم؟
- مرکز دانلود نرم افزارهای مورد نیاز